DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> امام سجاد(ع) - یاحسین(ع)-یاطفلان مسلم(ع)-اینجا هیئته-اینجا کربلاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...منوی اصلی...

...درباره خودم...

...لوگوی وبلاگ...

...لینک دوستان...

...لوگوی دوستان...







...موسیقی وبلاگ...

«امام سجاد(ع)»
89/10/10 1:59 ع

باید می ماندی

مریم سقلاطونی

ای چهارمین فصل از فصل های دوازده گانه!

از منظر نگاه تو زیباتر می شود آیه های تشنگی را تلاوت کرد.

زیباتر می شود زمزمه های فرات را شنید.

زیباتر می شود زیر باران نیزه ها نماز خواند.

زیباتر می شود به عاشورا نگاه کرد.

زیباتر می شود تلخی روزهای شام را چشید.

زیباتر می شود با تل زینبیه درد دل کرد.

تو باید می ماندی!

باید می ماندی تا شکیبایی سکینه را ببینی، تا ایستادگی زینب را تماشا کنی، تا صبوری رباب را به تماشا بنشینی.

باید می ماندی تا داغدیده ترین روز هستی را مرور کنی.

باید می ماندی تا گدازه های تنور خولی را ببینی.

باید می ماندی تا از نازکای گلوی تشنه، زمزمه آب آب را بشنوی.

باید می ماندی تا ستون ستم بلرزد، بی آن که بخواهی بشکنی.

باید می ماندی تا پرده از چهره ی دروغ معاویه کنار رود.

باید می ماندی تا از نزدیک، صدای شکستن استخوان های ستم را بشنوی.

باید می ماندی تا بر خاک افتادن دستهای خالی از مشک را ببینی.

باید می ماندی تا رویاهای بر باد رفته ی یزید را لمس کنی.

باید می ماندی تا روزگار سیاه علقمه را ببینی.

باید می ماندی تا ضرباهنگ خیزران را به بوسه گاه پیامبر بشنوی.

باید می ماندی تا زیر باران هلهله و رقص شام و کوفه، شان نزول «ما رایت الا جمیلا» را تفسیر کنی.

باید می ماندی تا طواف تن پاره های آفتاب را ببینی.

باید می ماندی تا زیر بارش یکریز تازیانه، کاروان را همراهی کنی.

باید می ماندی تا زینب بماند.

باید می ماندی تا حسین جاودانه شود.

باید می ماندی تا شقاوت نماند.

باید می ماندی تا خاطره ی شام فراموش نشود.

باید می ماندی تا رسالت دست های بریده زنده شود.

باید می ماندی تا عاشورا بماند.

باید می ماندی تا آزادگی بماند.

اگر نمی ماندی، داستان کربلا سینه به سینه نمی گشت. عون و جعفر فراموش می شدند. کسی ذوالجناح را نمی شناخت.

اگر نمی ماندی، طواف حسین ناتمام می ماند. کسی از دلتنگی های زینب حرف نمی زد. کسی با خبر از شعله زار خیمه ها و تاریک زار صحرا نبود.

اگر نمی ماندی، هیچکس شان نزول واقعه را نمی دانست. عاشورا در نطفه خاموش می شد. مظلومیت غبار فراموشی می گرفت.

اگر نمی ماندی، کاروان عشق به اسارت می رفت. شام، سنگدل تر و تاریک تر می شد، کسی پرده از روشنی صبح کنار نمی زد.

اگر نمی ماندی، غرور و نخوت و سیاهی و منکر، زمین را می بلعید.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...

    ...طراح قالب...